چراجوانان از ازدواج می ترسند؟

گرايش به جامعه گريزي، تنوع طلبي جوانان، مسئوليت گريزي، ترس از طلاق و شکست در زندگي آينده، ترس از خيانت همسر، رواج مردسالاري و زن سالاري و رقابت بين آنها، مهمترين دلايل اجتماعي هستند که تمايل جوانان را به ازدواج کاهش مي دهند. در طول چند دهه گذشته جوانان به مساله ازدواج اهميت فراواني مي دادند و خانواده ها نيز اصرار داشتند تا دخترانشان حداکثر تا زمان گرفتن ديپلم و پسران نيز پس از گذراندن دوره سربازي ازدواج کرده و تشکيل خانواده دهند. در آن دوران ازدواج کردن و تشکيل خانواده دادن به سختي امروز نبود تا پسر خانواده پشت لبش سبز مي شد، پدر و مادر آستين بالا مي زدند و برايش زن مي گرفتند. آنها به سرعت يکي از طبقات خانه و يا يکي از اتاق ها را براي زندگي در اختيار زوج تازه ازدواج کرده قرار مي دادند. اکنون اما شرايط بسيار تغيير کرده و در جامعه با پديده کاهش آمار ازدواج و بالا رفتن سن ازدواج به عنوان يک آسيب و معضل اجتماعي روبرو شده ايم. حسين باهر، روان شناس، ضمن ابراز نگراني از روي آوردن جوانان به خصوص دختران به زندگي مجردي در کلانشهرها گفت: متاسفانه روي آوردن جوانان به زندگي مجردي در تهران، شيراز، مشهد، اصفهان، تبريز و اهواز به 30 درصد رسيده است که اين موضوع بسيار غم انگيز و نگران کننده است. باهر افزود: در حال حاضر در تمام اجزاي جامعه ما تقابل ميان سنت و مدرنيته مشهود است و در اين فضا افراد در يک سرگرداني زندگي مي کنند. در همين راستا تمايل به زندگي مجردي در طبقات پايين و سنتي جامعه به مراتب کمتر بوده و مانند ساير فعاليتهاي اجتماعي متولي اين آزادي زنان و دختراني از طبقه مياني جامعه هستند. وي افزود: در گذشته دير ازدواج کردن امر ناپسندي بود اما امروزه اين موضوع به يک امر بسيار عادي در جامعه تبديل شده است که متاسفانه پخش فيلم هاي مختلف در برنامه هاي ماهواره اي موجب الگوبرداري جوانان از فرهنگ غرب شده است و در اثر گرايش جوانان به اين فرهنگ، زندگي مجردي و بي ميلي به ازدواج در جامعه رشد مي يابد. احساس نيازمقدمه اي است براي رفع و ارضاي نياز.کسي که خود را عاقل دهر مي پندارد، هرگزعالم و عاقل نخواهد شد مگر اين که احساس نياز به يادگيري و تحصيل نمايد.کسي که خود را از ازدواج بي نياز مي بيند،ممکن است دلايل اقتصادي،جسمي يا روحي و اجتماعي براي خود داشته باشد. اما گاهي اکثر شرايط محرز شده است وليکن فرد،حاضر به ازدواج نيست.اين عدم احساس نياز به ازدواج يکي از موانع عمده برسرراه ازدواج جوانان مي باشد که به آن خواهيم پرداخت. ... مردي که به چشم چراني عادت کرد و به تنوع طلبي خود ميدان داد در انتخاب همسر دچار مشکل خواهد شد. بنابراين ازدواج او به تاخير مي افتد و اگر ازدواج هم بکند بعد از چند ماه، به عادت گذشته خود برمي گردد که اين امر در موارد بسياري به جدايي و طلاق ختم خواهد شد جواني که احساس نياز به ازدواج مي کند،هم خود را از تنهايي مي رهاند و هم در جهت تکوين شخصيت و سامان دهي فکري و مالي خود گام برمي دارد.اين چنين جواني علي رغم مشکلات متعدد، مسئوليت سنگين زندگي خانوادگي را بردوش مي کشد و مشفقانه و دليرانه درجهت سامان دهي نظام خانواده حرکت مي نمايد.فردي با اين خصوصيات و با توکل، صبر، خرد و مهرورزي به جاي ناله کردن ازهزار شب تاريک،چراغي را برمي افروزد و درسايه اين نور و شمع مشتعل پروانه وارعشق مي ورزد و بسان باغباني صبور،گل ها را آبياري کرده و به رشد مي نشاند. باغبان گر پنج روزي صحبت گل بايدش بر جفاي خار هجران صبر بلبل بايدش موانع عمده ازدواج جوانان که باعث بالا رفتن سن ازدواج شده است،عبارتند از: * نداشتن هدف درزندگي * طولاني شدن دوران تحصيل * سنگيني مهريه و مخارج عقد و عروسي * تشريفات وافراط در جهيزيه دختران * سخت گيري برخي پدران ومادران * مداخله خانواده ها در زندگي جوانان * مشکل پسندي برخي از دختران و پسران * ترس از بچه دار شدن * تنگناي مالي * نداشتن شغل و درآمد مخصوصا براي آقايان * چشم وهم چشمي * نداشتن مسکن * اعتياد پسران * عدم اعتماد به جنس مخالف براي زندگي طولاني مدت * انحرافات جنسي در برخي از پسران و دختران محمد تاجري،روان شناس، درباره عدم تمايل مردان به ازدواج گفت: مردي که به چشم چراني عادت کرد و به تنوع طلبي خود ميدان داد در انتخاب همسر دچار مشکل خواهد شد. بنابراين ازدواج او به تاخير مي افتد و اگر ازدواج هم بکند بعد از چند ماه، به عادت گذشته خود برمي گردد که اين امر در موارد بسياري به جدايي و طلاق ختم خواهد شد. وي در ادامه افزود: زني هم که عادت به نمايان کردن خود دارد و دائما به فکر جلب توجه مردان ديگر است، در انتخاب همسر دچار مشکل خواهد شد و عادت خود را پس از ازدواج هم بروز مي دهد. اين افراد چه زن و چه مرد معني عشق را از بين مي برند. چون توجه همزمان به چند نفر در بحث روابط زناشويي، عشق نيست، هوس است. چنين مسائلي که عمدتا ناشي از آسيب هاي اجتماعي- فرهنگي جامعه است ،باعث احساس عدم نياز به ازدواج به صورت غيرطبيعي شده است تا جايي که فرد علي رغم وجود نياز به اين امر، مجبور است مدت زيادي راصرف رفع موانع بنمايد. مسلما تاخير ازدواج تا فراهم آمدن تمام يا حداکثر شرايط مطلوب، پيامدها و ضررهاي جبران ناپذيري براي جوان و جامعه به همراه دارد.از دست دادن شورو نشاط جواني که لازمه استحکام روابط زن و شوهراست، سرخوردگي و احساس ناتواني براي ازدواج به موقع ،احساس حقارت و عقده هاي رواني از عواقب آن است. احساس عدم نياز به ازدواج به صورت واقعي، زماني است که با حصول شرايط نسبي ،جوان ميل و رغبت به اين امر را ندارد.وجود مشکلات روحي و رواني،برخورد با افراد شکست خورده،وجود ناتواني هاي جسمي و جنسي باعث مي شود که جوان نتواند به راحتي تصميم گيردتحقيقات نشان مي دهد اکثر افرادي که حتي شرايط ازدواج برايشان فراهم است،براثراضطراب و ترسي که ناخود آگاه در وجود آن ها نهفته است از ازدواج سرباز زده و بيشتربه نکات منفي و شکست فکر مي کند. چنين مسايلي همچون سرطان، بلاي جان نگرش هاي صحيح و واقع گرايانه مرد و زن نسبت به همديگرشده است.جملاتي نظير"تمام مردان سرو ته يک کرباسند"ويا"تمام دختران اين چنين و آن چنانند "همگي حکايت از يک فرافکني دارد. فرافکني درزبان روانشناسي يعني تعارضات درون و انگيزه هاي خود را بيرون ريختن و آنها به طور ناخود آگاه به ديگران نسبت دادن.مکانيسم فرافکني در بيماران رواني از کنترل خود آگاه خارج مي شود که اهميت خاصي در هذيان هاي توهم آميز پيدا مي کند. فرافکني موجب خطا درقضاوت مي شود.براي تعديل آن لازم است که فرد به انتقاد سالم ازخود بپردازد. چنين فردي ديگران را متهم مي کند و تهمت هاي ناروا به همه نسبت مي دهند. افرادي که دايما ازدواج کردن را غيرعقلايي و عامل بدبختي مي دانند و تمام مردان و زنان را به باد اتهامات اخلاقي مي گيرند ،درواقع تمايلات دروني خود را به آن ها نسبت مي دهند.

شنبه 11 فروردین 1391 - 4:59:29 PM